جیگر مامان
سلام نی نی ناز نازی خوستل من، نمی دونی که چقدر دوست دارم جیگرم عاشقتم.. عسل مامان از وقتی که تو اومدی تو دل من زندگی من و بابا امین شیرین تر از قبل شده وجودت برکت زندگیمونه عسیسم... مامانی من 27 اسفند رفتم پیش یه خانوم دکتر خوب و مهربون برامون پرونده تشکیل داد. 10 فردوردین هم تاریخ سونو برام نوشت... وای اولین سونوگرافی بود که بعد از بارداری میخواستم انجام بدم. هم خوشحال بودم و هم استرس داشتم.. از بس که مامان فهیمه شیطونی می کرد و می رفت توی سایتای مختلف و مطالب نگران کننده می خوند... همش فکر و خیال می کردم که نکنه قلب نازنینت تشکیل نشه نکنه.... و هزار و یک جور فکرای بد دیگه... ولی خوب هی فکرم...
نویسنده :
فهیمه
19:39