هدیه آسمونی

تولد مهدی کوچولو

1393/5/22 22:23
نویسنده : فهیمه
109 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگم.. خوبی قربونت برم؟ ایشالا همیشه خوب باشی گل مامان... عزیزکم امروز من خیلی اذیتت کردم مامانی... منو ببخش ... میدونی چرا؟ آخه امروز مهدی کوچولو پسر دایی سعید به دنیا اومد دخترکم... ساعتای تقریبا یازده ظهر بود که بعد از خوردن صبحانه آژانس گرفتم و رفتم بیمارستان ملاقات.. واااای مامانی نمی دونی که چقدر ناز و با نمک بود... مثل نخودچی بود دلم می خواست بخورمش.... وقتی داشتم قربون صدقه مهدی می رفتم مامانی توام هی تکون می خوردی انگار داشتی ابراز وجود می کردی مامان جونم... یا شایدم توام مثل من خوشحال بودی و داشتی شادی می کردی... قربون دختر مهربونم برم من... همش با خودم فکر می کردم که سه ماه دیگه دختر کوچولوی نازنین منم به دنیا میاد و کلی قربون صدقش میرم... توی بیمارستانم که بودم اینقدر گرسنه شدم که حد نداره تمام دست و پام داشت می لرزید... مامان جون واسم غذا گرفت... داشتم می مردم مامانی... ولی امروز خیلی خوش گذشت هدی جونم.... شبانه روز منتظرم تا روز تولد تو از راه برسه... بی صبرانه منتظرتم عزیزکم... به خدا سپردمت جیگرم.. بوووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)